بررسی سن مسئولیتپذیری در کودکان نشان میدهد که این مهارت از سالهای اولیه زندگی قابل پرورش است—بهویژه اگر در بستر خانواده و مدرسه، فرصتهای مناسبی برای تمرین آن فراهم شود. نقش خانواده در شکلگیری مسئولیتپذیری کودکان در خانه، و همچنین مسئولیتپذیری کودکان در مدرسه، از جمله عوامل کلیدی در رشد هیجانی و اجتماعی آنهاست. اهمیت مسئولیتپذیری در کودکان، نهتنها در آیندهنگری فردی بلکه در ساختن جامعهای همدل و پاسخگو جلوهگر میشود. در این مقاله با رویکردی علمی و بر پایهی اصول تربیت اصیل، توسط آکادمی علوم و تحقیقات بنیاد سلاله تهیه شده است و تلاش دارد به پرسشهایی از قبیل “چه زمانی برای آموزش مسئولیتپذیری در کودکان مناسب است؟ آیا این ویژگی را باید به آنها آموخت یا منتظر ماند تا بهمرور زمان شکل بگیرد؟” پاسخی روشن و کاربردی بدهد.
مقدمه
مادر یک کودک ۵ساله تعریف میکرد:
هروقت میخواستم وسایلش رو جمع کنه، میگفت نمیتونم. اما وقتی یک روز بهش گفتم “میتونی کمکم کنی برای مهمانها میز بچینیم؟”، نه تنها کمک کرد، بلکه گفت :”میتونم مسئول لیوانها باشم!”
مسئولیتپذیری، با واگذاریهای کوچک و محترمانه آغاز میشود.اما سؤال اصلی این است:
آیا میتوان آموزش مسئولیتپذیری را به تعویق انداخت؟
از چه سنی باید شروع کرد؟
و چه عواملی باعث میشود این ویژگی ارزشمند، در کودک شکل بگیرد یا نگیرد؟
پژوهشهای مغزمحور و روانشناسی رشد، آموزش مسئولیتپذیری را وابسته به دو عامل اصلی میدانند: رشد تدریجی قشر پیشپیشانی مغز (Prefrontal Cortex)
تجربههای محیطی غنی از فرصتهای تصمیمگیری، آزمون و خطا، و بازخورد محترمانه
در کتاب The Whole-Brain Child، دکتر دنیل سیگل و تینا برایسون تأکید میکنند که مغز کودک در سالهای ابتدایی، بیشتر از کنترل و دستور، نیازمند همراهی، گفتوگو و فرصت تکرار است. تحقیق Yalçın (2021) دربارهی رشد اخلاقی در کودکان پیشدبستانی نشان میدهد که درک مسئولیت، نیت و نتیجهی رفتار، از همان سالهای ابتدایی قابل پرورش است، اگر فضا و روابط تربیتی مناسب فراهم باشد.
این یافتهها با اصول رویکرد DAP (روش مناسب رشد کودک) نیز همسو هستند: آموزش باید با سطح رشدی واقعی کودک هماهنگ باشد، نه فقط با انتظار والد یا سیستم. بر اساس مدل Gradual Release of Responsibility، کودکان زمانی مسئولیتپذیر میشوند که بهتدریج از همراهی والد فاصله بگیرند و تجربهی تصمیمگیری مستقل را تمرین کنند. در کتاب The Self-Driven Child آمده است که تجربهی انتخاب، زیربنای شکلگیری انگیزه درونی و حس مسئولیت است.
همچنین پل تاگ در کتاب How Children Succeed توضیح میدهد که پشتکار و اعتمادبهنفس، نه در بهرهی هوشی، بلکه در «تجربههای روزمره» کودک رشد میکنند.در منابع فارسی، کتاب «والدین آگاه، فرزندان مسئولیتپذیر» نوشتهی ماریس بالسن و راهنمای کاربردی «چگونه فرزندانی مسئولیتپذیر پرورش دهیم» نوشتهی تاجری و درویشی نیز دیدگاههای ارزشمندی برای خانوادهی ایرانی ارائه دادهاند.
پیشنهادهای کاربردی:
فرصت تجربهی انتخاب بدهید (۳ تا ۷ سال):
مثال: «میخوای اول اسباببازیهاتو جمع کنی یا اول لباستو بپوشی؟»
اشتباه را فرصتی برای یادگیری بدانید:
مثال: «به نظرت دفعه بعد چطور میتونی یادت بمونه ظرف غذاتو جمع کنی؟»
مسئولیت را بهتدریج و متناسب با سن واگذار کنید:
همراهی → نظارت → واگذاری کامل
خودتان الگوی مسئولیتپذیری باشید:
کودک بیشتر از آنکه با گفتار یاد بگیرد، با مشاهده رفتار شما میآموزد.
از ابزارهای تصویری ساده استفاده کنید:
مثل چکلیست یا پوسترهای کوچک برای کارهای روزمره مثل: مسواک زدن، برداشتن کیف، گذاشتن لباس در سبد و…
جمعبندی نهایی
وقتی در آغاز این مقاله پرسیدیم «آیا میتوان آموزش مسئولیتپذیری را به تعویق انداخت؟»، شاید پاسخ معمول این بود: «بله، هنوز زود است.»
اما آنچه علم، تجربه، و حس مسئولیتِ یک والد یا مربی متفکر به ما میگوید این است که آموزش مسئولیتپذیری، از لحظهای آغاز میشود که کودک در آغوش ما احساس «اعتماد» میکند.
مسئولیتپذیری با همین جملههای ساده آغاز میشود:
«میتونی کمکم کنی؟»
«میخوای خودت انتخاب کنی؟»
«این تصمیم با خودته.»
وقتی به کودکان فرصت انتخاب، آزمون، گفتوگو و اشتباه کردن بدهیم، مسئولیت را در بطن روابط انسانی تمرین کردهایم—و نه در قالب باید و نبایدهای خشک.
آموزش مسئولیتپذیری، بخشی از تربیت اصیل است؛ تربیتی که کودک را انسان کامل میبیند، نه پروژهای برای اصلاح یا کنترل.
از امروز، از خود بپرسیم:
من کجا میتوانم یک مسئولیت کوچک اما واقعی را به کودک واگذار کنم؟
شاید همین سؤال، آغازی باشد برای ساختن آیندهای روشنتر.
منابع:
Siegel, D. J., & Bryson, T. P. (2011). The whole-brain child: 12 revolutionary strategies to nurture your child’s developing mind. New York: Delacorte Press.
Yalçın, V. (2021). Examining the relationship between moral development and social behavior in preschool children. Early Child Development and Care, 191(7-8), 1134–1145. https://doi.org/10.1080/03004430.2019.1649606
Copple, C., & Bredekamp, S. (2009). Developmentally appropriate practice in early childhood programs serving children from birth through age 8 (3rd ed.). Washington, DC: National Association for the Education of Young Children (NAEYC).
Fisher, D., & Frey, N. (2013). Better learning through structured teaching: A framework for the gradual release of responsibility (2nd ed.). Alexandria, VA: ASCD.
Stixrud, W., & Johnson, N. (2018). The self-driven child: The science and sense of giving your kids more control over their lives. New York: Viking.
Tough, P. (2012). How children succeed: Grit, curiosity, and the hidden power of character. New York: Houghton Mifflin Harcourt.
منابع فارسی:
بالسن، م. (۱۳۹۷). والدین آگاه، فرزندان مسئولیتپذیر (ف. قاسمی، مترجم). تهران: مهرسا. (اثر اصلی در سال 2009 منتشر شده است)
تاجری، م.، و درویشی، م. (۱۴۰۰). چگونه فرزندانی مسئولیتپذیر پرورش دهیم؟ تهران: روانسازه.