گرچه این روزها واژه همدلی بیشتر از گذشته موردتوجه قرار گرفته است اما به نظر میرسد کودکان هنوز توانایی کامل در این مهارت را کسب نکردهاند. طبق پژوهش منتشرشده در نشریه تکامل کودکان در سال ۲۰۲۳، بیش از ۴۲٪ از کودکان ۴ تا ۶ ساله در تعاملات روزمره، نشانههای کافی از همدلی کلامی و عاطفی نشان نمیدهند. این آمار نشان میدهد که بخش بزرگی از کودکان پیشدبستانی هنوز نمیتوانند بهطور کامل احساسات دیگران را درک کنند یا نسبت به آنها واکنش مناسب نشان دهند.
اهمیت آموزش مهارت همدلی به کودکان
همدلی، که روانشناسان آن را «توانایی دیدن دنیا از نگاه دیگری و پاسخ دادن با درک و توجه» تعریف میکنند، یکی از مهمترین پایههای موفقیت اجتماعی و عاطفی است. پژوهشهای مرکز مطالعات رشد کودک دانشگاه هاروارد نشان میدهد که آموزش همدلی در سنین پیشدبستانی، نهتنها روابط دوستانه و احترام متقابل را تقویت میکند، بلکه احتمال بروز رفتارهای پرخاشگرانه را تا ۳۰٪ کاهش میدهد. اهمیت این مهارت و نیز دادههایی که نشان میدهد کودکان توانمندی کافی در این مهارت ندارند، آکادمی علوم و تحقیقات کودک بنیاد سلاله را بر آن داشت تا مقاله پیشرو را برای آموزش بیشتر والدین و ذینفعان آموزشی تهیه کند.
در دنیای پرسرعت امروز، فرصتهای طبیعی برای یادگیری همدلی کمتر شدهاند. همین موضوع مسئولیت والدین و مربیان را دوچندان میکند تا با برنامهریزی آگاهانه، این مهارت را در بستر بازی، گفتوگو و تجربههای روزمره پرورش دهند.
همدلی یکی از مهارتهای کلیدی هوش هیجانی است که به گفته دانیل گلمن، روانشناس برجسته، «زیربنای تمام ارتباطات انسانی سالم» محسوب میشود. در سادهترین بیان، همدلی یعنی توانایی درک آنچه دیگری تجربه میکند، چه از طریق نشانههای غیرکلامی مانند حالت چهره و لحن صدا و چه از طریق شنیدن و درک کلمات او. در این مهارت کودک یاد میگیرد خود را جای طرف مقابل بگذارد.
در سنین پیشدبستانی (۴ تا ۶ سال)، کودکان بهطور طبیعی در حال شکل دادن به «نقشه عاطفی» خود هستند. این یعنی آنها تازه میآموزند احساسات را در خود و دیگران تشخیص دهند، نام ببرند و بر اساس آن واکنش نشان دهند. پژوهشهای دانشگاه کمبریج در سال ۲۰۲۲ نشان داده است کودکانی که در این سن همدلی را تمرین میکنند، در سالهای بعد در زمینه همکاری، حل تعارض و پذیرش تفاوتها موفقتر عمل میکنند.
همدلی به کودک کمک میکند تا روابط اجتماعی پایدارتر بسازد، پیش از انجام رفتارهای پرخاشگرانه احساسات دیگران را در نظر بگیرد و ارزشهایی مانند احترام، انصاف و مهربانی را درونی کند. به همین دلیل، آموزش این مهارت در سالهای پیشدبستانی نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی تربیتی و آموزشی است.
دنیای امروز، با سرعت بالای تغییرات و غلبه ارتباطات دیجیتال، فرصتهای طبیعی برای تجربه و تمرین همدلی را محدود کرده است. کودکان پیشدبستانی زمان کمتری را در تعامل رودررو با همسالان و بزرگسالان میگذرانند و بیشتر با صفحهنمایشها در ارتباط هستند. این تغییر سبک زندگی، به تدریج توانایی آنها را در مشاهده دقیق حالات چهره، شنیدن لحن صدا و درک نشانههای ظریف عاطفی کاهش میدهد. فضای مجازی همچنین تا حدود زیادی الزام حفظ روابط دوستی و تابآوری را محدود می کند. لذا کودکان کمتر تلاش میکنند در روابط خود موفق و تابآور عمل کنند. گویی به جای بهبود روابط بیشتر در پی جایگزین کردن روابط است.
در کنار این چالشهای محیطی، برخی خطاهای رایج والدین و مربیان نیز روند آموزش همدلی را کند میکند. نادیده گرفتن یا کوچک شمردن احساسات کودک، عجله در ارائه راهحل به جای شنیدن نظرات و راهکارهای کودک و مقایسه کردن کودک با دیگران، باعث میشود او کمتر تمایل به بیان و درک احساسات پیدا کند.
با آگاهی از این موانع، میتوان فضای تربیتی را بهگونهای طراحی کرد که کودک فرصت تمرین، اشتباه و یادگیری در مسیر همدلی داشته باشد. ایجاد این فضا پیشنیاز موفقیت در تکنیکها و تمرین عملی است که در ادامه معرفی خواهیم کرد.
آموزش همدلی به کودکان با بازی
بازی، زبان مشترک کودکان است و بهترین بستر برای یادگیری مهارتهای اجتماعی و عاطفی به شمار میرود. وقتی آموزش همدلی در قالب بازی و فعالیت گروهی ارائه میشود، کودک با پذیرش و اشتیاق این مهارت را تجربه و تمرین میکند.
- تصاویری از چهره افراد با حالتهای احساسی مختلف (خوشحالی، غم، تعجب، ترس) آماده کنید. هر تصویر را نشان دهید و درباره اینکه چه احساسی در آن چهره دیده میشود و چه موقعیتهایی باعث این احساس شده، گفتوگو کنید. سپس کودک همان حالت چهره را تقلید کند تا شناخت و تجربه احساسی را بیاموزد.
- یک داستان کوتاه با شخصیتهای ساده تعریف کنید و آن را در جایی متوقف کنید که یکی از شخصیتها دچار مشکل شده است یا احساسی به او دست داده است. از کودک بخواهید حدس بزند شخصیت چه احساسی دارد و ادامه داستان را طوری تعریف کند که به آن شخصیت کمک شود.
- یک جعبه یا سبد کوچک تهیه کنید و هر زمان کودک کاری همدلانه انجام داد، یک نشانه (مثل یک قلب کوچک کاغذی) در آن بیندازد. در پایان هفته، درباره کارهایی که باعث پر شدن جعبه شده است گفتوگو کنید تا مفهوم همدلی تقویت شود.
- یک روز را تعیین کنید که کودک و بزرگسال نقشهایشان را عوض کنند. کودک برای چند دقیقه نقش معلم یا والد را بازی کند و سعی کند از احساسات «شاگرد» یا «فرزند» مراقبت کند. این تجربه به او کمک میکند دیدگاه دیگری را تجربه و همدلی را عمیقتر درک کند.
- در یک روز بارانی در حین عبور از خیابان میتوانید چهره افراد مختلف را به کودک نشان دهید و از او بپرسید به نظرش افراد مختلف چه احساسی دارند و چه آرزوهایی در سر میپرورانند؟
آموزش همدلی در بستر زندگی روزمره
آموزش همدلی تنها به فعالیتهای برنامهریزیشده محدود نمیشود؛ بخش بزرگی از این مهارت در جریان تعاملات روزانه شکل میگیرد. با ایجاد فرصتهای ساده اما مداوم، میتوان همدلی را به بخشی از زندگی کودک تبدیل کرد.
هر روز زمانی کوتاه را به گفتوگو درباره احساسات اختصاص دهید. از کودک بپرسید «امروز چه احساسی داشتی؟» و «چرا اینطور شد؟» سپس درباره این صحبت کنید که اگر کسی دیگر همین احساس را داشت، چه کمکی میتوانستید به او بکنید. همچنین از او میتوانید درباره هیجانات دوستانش در موقعیتهای مختلف بپرسید.
هنگام خواندن کتاب داستان یا قصهگویی شبانه، روی احساسات شخصیتها تمرکز کنید. بپرسید «به نظرت الان چه حسی دارد؟» یا «اگر جای او بودی چه میکردی؟» این کار به کودک کمک میکند بهطور ناخودآگاه دیدگاه دیگران را در نظر بگیرد.
کودکان بیش از هر چیز با دیدن رفتار بزرگسالان یاد میگیرند. وقتی والد یا مربی به احساسات دیگران توجه نشان میدهد، با لحنی محترمانه صحبت میکند و در برابر ناراحتی دیگران واکنش همدلانه دارد، کودک نیز این الگو را درونی میکند.
به کودک پیشنهاد دهید برای کسی که نیاز به دلگرمی دارد، یک نقاشی بکشد. این کار باعث میشود کودک تمرین کند که با عمل ساده، احساسات مثبت را منتقل کند.
هرگاه کودک با موقعیتی مواجه شد که ممکن است واکنش تندی نشان دهد، از او بخواهید سه ثانیه مکث کند، نفس عمیق بکشد و فکر کند «الان طرف مقابل چه حسی دارد؟» این تمرین ساده به تقویت تنظیم هیجان و واکنشهای همدلانه کمک میکند.
آموزش همدلی وقتی بیشترین اثر را دارد که در جریان زندگی روزمره تکرار و تجربه شود. والدین و مربیان میتوانند با چند تغییر کوچک در رفتارهای روزانه، این مهارت را بهتدریج در ذهن و قلب کودک نهادینه کنند. یکی از سادهترین راهها گفتوگوی احساسی روزانه است؛ هر روز زمانی کوتاه را به پرسیدن این سؤال اختصاص دهید که «امروز چه احساسی داشتی و چرا؟» و سپس با او درباره این صحبت کنید که اگر کسی دیگر همین احساس را داشت، چگونه میتوانستیم به او کمک کنیم؟ قصهگویی نیز فرصت خوبی برای تمرین همدلی فراهم میکند؛ هنگام خواندن کتاب یا تعریف داستان، روی احساسات شخصیتها مکث کنید و بپرسید «به نظرت الان چه حسی دارد؟» یا «اگر جای او بودی چه میکردی؟»
الگوسازی رفتاری، یکی از تأثیرگذارترین روشهاست؛ کودک وقتی میبیند بزرگسالان به احساسات دیگران توجه نشان میدهند، در برابر ناراحتی دیگران واکنش همدلانه دارند و حتی با یک نگاه حمایتگرانه آرامش می دهند، ناخودآگاه همین رفتار را تکرار میکند. همچنین میتوان با پیشنهاد دادن کشیدن یک نقاشی برای کسی که نیاز به دلگرمی دارد، او را به عمل همدلانه تشویق کرد. حتی کمک به همکلاسی برای بستن زیپ کیف یا گفتن یک جمله دلگرمکننده در جمع، نمونههایی از تمرینهای کوچک اما مؤثر هستند.
تکنیک مکث قبل از واکنش هم کاربردی است؛ هر زمان کودک با موقعیتی مواجه شد که ممکن است واکنش تندی نشان دهد، از او بخواهید چند ثانیه مکث کند، نفس عمیق بکشد و تصور کند طرف مقابل چه احساسی دارد. قدم زدن کوتاه در طبیعت نیز میتواند بستری برای همدلی با موجودات زنده باشد؛ دیدن پرندگان، لمس گلها یا مراقبت از گیاهان، به کودک یاد میدهد موجودات دیگر هم احساس و نیاز دارند. حتی در خرید روزانه، میتوان از کودک خواست برای انتخاب میوه یا خوراکی، به فکر کسانی باشد که با او شریک خواهند شد و چیزی را انتخاب کند که همه خوشحال شوند.
وقتی این تمرینها به بخشی طبیعی از زندگی کودک تبدیل شود، همدلی دیگر یک مهارت آموختنی نخواهد بود، بلکه به یک ویژگی شخصیتی پایدار و درونی بدل میشود.
همدلی، پلی است که قلبها را به هم وصل میکند و کودکان پیشدبستانی، در حساسترین سالهای ساخت این پل قرار دارند. آنها هر روز با نگاه کردن، گوش دادن و تجربه کردن، معنای توجه به دیگران را میآموزند. اگر والدین و مربیان، با آگاهی و صبوری، فضای خانه و کلاس را به محیطی سرشار از احترام به احساسات تبدیل کنند، همدلی نهتنها در رفتار کودک، بلکه در شیوه نگاه او به جهان ریشه خواهد دواند.
فراموش نکنیم کودکی که امروز یاد میگیرد احساسات دیگری را بفهمد و جمله ای همدلانه بگوید فردا بزرگسالی خواهد شد که در روابط کاری، خانوادگی و اجتماعی خود، به جای قضاوت عجولانه، انتخاب میکند که بفهمد، حمایت کند و همراه باشد. آموزش همدلی، سرمایهگذاری برای آیندهای است که در آن مهربانی، زبان مشترک انسانها خواهد بود.
منابع علمی
- Denham, S. A., Bassett, H. H., & Zinsser, K. (2023). Early Childhood Emotional Competence: Pathway to Social Success. Journal of Child Development, 94(1), 15-32.
- Harvard University, Center on the Developing Child. (2023). Building Core Capabilities for Life: The Science Behind the Skills Adults Need to Succeed.
- Goleman, D. (2021). Emotional Intelligence: Why It Can Matter More Than IQ. Bantam Books.
- University of Cambridge. (2022). The Development of Empathy in Early Childhood: Social and Cognitive Factors.
- Zelazo, P. D., & Lyons, K. E. (2022). The Role of Executive Function in Early Childhood Development. Annual Review of Developmental Psychology, 4, 115–138.