مقدمه
طبق گزارش مرکز ملی آمار آموزش و پرورش یونسکو (۲۰۲۳)، حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد از کودکان پیشدبستانی و دبستانی نشانههایی از خجالتی بودن در محیطهای گروهی نشان میدهند؛ رفتاری که اگر به موقع و به شیوهای درست مدیریت نشود میتواند مشارکت در کلاس، تعامل اجتماعی و حتی توسعه اعتمادبهنفس کودک را محدود میکند.
آکادمی علوم و تحقیقات بنیاد سلاله در این مقاله تلاش دارد تا به مربیان کمک کند با شناخت علمی پدیدهای به نام «خجالتی بودن کودک» اقدامات علمی موثر به کار گیرند. اقداماتی که براساس روشهای علمی است و به مربی کمک میکند تا فضایی ایمن و ترغیبکننده برای یادگیری و مشارکت همه دانشآموزان فراهم آورند. به عبارت دیگردر این مقاله تلاش شده است با مرور دادهای علمی و پژوهشیبه این پرسش پاسخ دهیم که «چگونه میتوانیم به کودک خجالتی کمک کنیم تا در کلاس فعالتر شود و اعتمادبهنفس بیشتری برای مشارکت در فعالیتهای کلاس داشته باشد.»
- طرح مسئله: چرا خجالتی بودن کودک باید موردتوجه مربی قرار گیرد؟
خجالتی بودن صرفا یک ویژگی شخصیتی نیست. چنانچه این ویژگی تعدیل نشود می تواند به چالشی جدی در فرایند یادگیری مشارکتی و رشد اجتماعی کودک تبدیل شود.کودکلنی که در کلاس بهسختی صحبت میکنند یا از پرسیدن سوال یا دادن پاسخ اجتناب میکنند به احتمال بیشتری نسبت به همتایان دیگر فرصت ابراز نظر و خلاقیت را از دست می دهند. این کودکان همچنین بیشتر در معرض انزوای اجتماعی قرار میگیرند و تمایل کمتری برای ورود به جمع همسالان و برقراری ارتباط با انها دارند. این امر باعث میشود کودک فرصت کافی برای یادگیری مهارتهای اجتماعی لازم را از دست بدهد. از دیگر سو شاهد این هستیم که این کودکان در مجموع اعنمادبهنفس و حتی عزتنفس پایینتری نسبت به سایر کودکان دارند که این امر نیز به خودی خود می تواند آسیبهای دیگری را در پی داشته باشد.
طبق پژوهشهای رابین و کاپلان (۲۰۱۹) خجالتی بودن در سالهای نخست مدرسه با کاهش مشارکت کلاسی و نمرات پایینتر در فعالیتهای گروهی همراه است. این یافته تاکید میکند که مربیان نقش کلیدی در ایجاد محیطی دارند که به کاهش اضطراب اجتماعی و افزایش حضور فعال کودک در فعالیتهای کلاسی و گروهی کمک می کند.
تحلیل علمی: چه چیزی پشت خجالتیبودن است؟
خجالتیبودن در کودکان پدیدهای چندبعدی است که ریشههای زیستی، هیجانی و محیطی دارد و در محیط آموزشی، مستقیماً بر کیفیت یادگیری و رشد اجتماعی اثر میگذارد.
بعضی از کودکان به صورت سرشتی خجالتیتر از سایر همسالان هستند اما این به آن معنا نیست که میتوان تاثیر شگرف محیط و تربیت را در رشد یا کاهش اثر این ویژگی شناختی نادیده گرفت. برای مثال ممکن است کودکی را ببینیم که باوجود اینکه از نظر سرشتی خجالتی نیست اما ممکن است به دلیل مواجهه با والدین سختگیر کمتر تمایل به ابراز نظرش داشته باشد و یا مدام از ابراز نظراتش احساس شرم کند چرا که براساس بازخوردهایی که از قبل دریافت کرده است عزتنفس و اعتمادبهنفس خود را از دست داده است یا مدام فکر میکند ممکن است خطا کند.
فارغ از اینکه ریشه اصلی این ویژگی اخلاقی چیست، وجود این ویژگی میتواند برای کودک آسیبزننده باشد. ویگوتسکی در نگاه روانشناسی رشد (۱۹۷۸) تاکید میکند که یادگیری کودک اساسا در بستر تعامل اجتماعی شکل میگیرد. هنگامی که کودک به دلیل خجالتی بودن از تعامل بازمیایستد فرصت تمرین مهارتهای زبانی و شناختیاش نیز محدود میشود. این شکاف در سالهای بعد گستردهتر میشود.
از سوی دیگر، پژوهشهای حوزه هوش هیجانی (گولمن، 1995) نشان دادهاند که بسیاری از کودکان خجالتی، در برابر موقعیتهای جدید یا ارزیابی توسط دیگران دچار اضطراب اجتماعی میشوند.. این اضطراب موجب میشود که این کودکان حتی وقتی پاسخ را میدانند باز در جمع از صحبت کردن و ابراز پاسخ خودداری میکنند. اینجاست که نقش مربی در تسهیل و ایجاد فضای مناسب برای ابرازگری کودک بسیار پررنگ و مهم میشود.
طبق یافتههای پژوهشی که ویلکنز و همکاران (۲۰۲۱) ارایه دادهاند، کودکانی که در کلاس در فضایی حمایتگرانه، پذیرنده و ترغیبکننده قرار میگیرند، به مرور رفتارهای بیشتری دال بر مشارکت اجتماعی از خود نشان میدهند. در واقع اگر مربی برخوردی گرم و پذیرا داشته باشد و بدون قضاوت در کنار کودک باشد، کودک خجالتی این پیام را دریافت میکند که :«میتوانم بدون ترس از خطا و اشتباه حرف بزنم و دیده شوم.»
از طرفی مربی میتواند مهارتهایی را هم به کودک آموزش دهد که ضمن آن کودک بتواند فرصت کافی برای ابراز توانمندیهای خود بسازد. به این معنی که اگر در موقعیتی قرار گرفت که میتواند دانش و مهارت خود را ابراز کند با تنظیم هیجانهای خود از جمله اضطراب، اقدام عملی انجام دهد و توانمندی و دانش خود را نشان دهد. وقتی کودک وارد چنین تعاملاتی میشود میتوانیم امیدوار باشیم که خجالتی بودن آسیب کمتری به او بزند و یا حتی از میزان خجالتی بودن او نیز کاسته شود.
به این ترتیب، تحلیل علمی نشان میدهد که برای کمک به کودک خجالتی باید به سه بُعد مکمل توجه کرد:
۱. فراهمکردن فرصت تعامل اجتماعی سازنده،
۲. تقویت مهارتهای تنظیم هیجان و کاهش اضطراب،
۳. ایجاد فضای کلاسی امن و پذیرنده.
راهکارهای علمی و عملی برای مربیان
ایجاد محیط ایمن و پذیرنده
از زدن برچسب به کودک خودداری کنید. برچسبهایی مثل کودک «خجالتی» یا «ساکت» می تواند به رفتارهای مرتبط با این هیجان دامن بزند.
در قانونگذاری برای کلاس به مشارکت حداکثری همه کودکان توجه شود. در واقع باید قوانین و شرایط کلاس به گونهای تنظیم شود که همه کودکان فرصت برابر برای مشارکت در فعالیت های کلاسی داشته باشند.
مراقب بازخوردهای رفتاریمان در مقابل خطا و اشتباه کودکان باشیم. ممکن است یک لبخند -حتی اگر بیاراده باشد- از جانب ما احساس شرم و خجالتزدگی را در کودک افزایش دهد.
تشویق تدریجی و هدفمند:
وقتی مسئولیت زیاد و سنگینی بر دوش کودک میگذاریم ممکن است میزان فشار و اضطراب در کودک بالا برود. پس بهتر است از کودک بخواهیم در ابتدا در فعالیتهای گروهی کوچک وارد شود تا او فشار کمتری را متحمل شود.
چنانچه کودک در این فرایندهای کوچکتر موفقیتی کسب کرد، حتی اگر اینها دستآوردهای کوچکی بودند، حتما به شیوهای درست بازخورد بدهیم و او را به ادامه تلاش ترغیب کنیم و به وی دلگرمی بدهیم. چنانچه درگیر خطا یا اشتباه هم شد تلاش کنیم تا فرصت جبران به او بدهیم و خطای او را بیش از حد بزرگ نکنیم. درواقع به جای تمرکز بر خطاها برنقاط قوت متمرکز شویم.
–
تقویت تعامل اجتماعی در بازی و پروژهها
بازی یکی از بهترین راهها برای آموزش مهارتهای مختلف از جمله مهارتهای اجتماعی و البته غلبه بر خجالتی بودن در کودکان است.بازیهای نمایشی و نقشآفرینی میتواند به کودک فرصت دهد تا در فضایی شاد تعاملات اجتماعی را تمرین کند. از طرفی وقتی فعالیت یا پروژه مشترکی تعریف میشود، کودکان در کنار یکدیگر تلاش خواهند کرد تا بدون تمرکز مستقیم روی خود کودک تعامل را تمرین کند.
– ارتباط مربی-والد
در هر امر تربیتی هماهنگی و همسویی مربی و والد میتواند در رسیدن به نتیجه مطلوب موثر باشد. لذا پیشنهاد میشود پیشرفت و چالشهای کودک را به طور منظم با والدین درمیان بگذاریم. همچنین میتوانید از والدین بخواهید در راستای تمرینها و فعالیتهای کلاسی، روال تمرین را در خانه هم ادامه دهند.
نتیجهگیری: نگاه مربی آیندهساز
خجالتیبودن یک مانع همیشگی نیست؛ بلکه فرصتی است برای مربیان تا با دانش علمی و مهارت ارتباطی، کلاس را به محیطی برابر و پر از مشارکت تبدیل کنند.
هر کودک خجالتی، با حمایت درست، میتواند به صدای شنیدهشدهای در کلاس تبدیل شود و اعتمادبهنفس خود را بسازد.
💡 دعوت به اقدام: در جلسه آینده، یک فعالیت گروهی کوچک طراحی کنید و کودکی را که معمولاً در حاشیه است، به شکل ظریف در نقش فعالتری قرار دهید. تجربه را یادداشت کنید و تغییرات او را رصد کنید.
منابع
Rubin, K. H., & Coplan, R. J. (2019). Social withdrawal and shyness in childhood: History, theories, definitions, and assessments. Handbook of Social and Emotional Development.
Eggum-Wilkens, N. D., et al. (2021). Classroom emotional support and shy children’s social participation. Early Childhood Research Quarterly, 54, 70–82. https://doi.org/10.1016/j.ecresq.2020.09.010
Vygotsky, L. S. (1978). Mind in society: The development of higher psychological processes. Harvard University Press.
Goleman, D. (1995). Emotional Intelligence. Bantam Books.